۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

دوراهی جنبش سبز: خشونت آری / خشونت نه

در هوای آغشته به بوی باروت، سخت است گفتن از "خشونت پرهیزی". در نشئگی فتح بام یک پاسگاه؛ پاسگاهی که از فرازش قلب ندایی را نشانه می روند، در سکر سوزاندن یک ماشین؛ ماشینی که سهرابی را به حبس می برد، در دقیقه های سرمست از غرور و خونخواهی، سخت است خیال آرامش.




آری، گلوله و مشت و چماق را به بزرگواری "سکوت" سپردن، سخت است؛ سخت تر از همه اما وانهادن بازی است، نیمه کاره و در آستانه بردن.



جنبش سبزی که شناخته ایم، فراتر از یک انقلاب است، فراتر از انتقال قدرت، فراتر از ستاندن یک حق. جنبش سبز، بلوغ است؛ درک بطنی مفهوم حق، و سرفصل مدنیتی دیگر.



جنبش سبز تمرین اخلاق است؛ رد دروغ و شر، تکیه بر جوهره خیر، و رد خشونت.



و اکنون جنبشی که با آن حجم بزرگوار و سبزش جهان را خیره کرد، بر سر دوراهی است؛ یک انتخاب: کوته راه ِ کین خواهی و تن دادن به خشونت برای ستاندن حقی که حقش است، یا راه دراز بارور کردن اخلاقی که می ماند، و حق خواهی اش تنها نیمه ای از راه است.



پرسش همان پرسش آشناست: آیا هدف وسیله را توجیه می کتد؟ آیا برای نفی خشونت، خشونت را انتخاب می کنیم، و آتش دل را با شعله پاسگاه ها و ماشین های واژگون فرو می نشانیم؟ یا در هوای آغشته به بوی باروت، می ایستیم، و نگاهمان به دورترهاست؛ به میراثی که می تواند سبز بماند؟



من و تو جنبش سبزیم؛ انتخاب با ماست.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر