۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

زبان جديد ديپلماتيک روزنامه اعتماد - مهمان های ناخوانده

امان از شب باراني که ول کن ماجرا نبود، خاله پيرزن هم چشم به در نشسته بود که يکي در زد و هنوز پرسيده نشده بود کيه، که جواب داد؛ من منوچهر متکي هستم. خاله پيرزن زير لب گفت؛ آها منوچ خارجي. بعد در را باز کرد و متکي در حالي که قدم در خانه کوچک پيرزن مي گذاشت براي شروع اختلاط کردن گفت؛ «آمانو مديرکل جديد آژانس بين المللي انرژي اتمي، بايد فعلاً آب بندي شود.» خاله پيرزن هم گفت؛ ننه جان اين ادبيات ديپلماتيک تو و دوستات واقعاً روح آدمو شاد مي کنه. راستي تو به روح که اعتقاد داري؟ بعد هم ادامه داد؛ منوچ جان حالا که اعلام کردي اين آمانو بايد آب بندي بشه اين موارد ديگه رو هم بگو بذار کار دنيا سر و سامون بگيره؛
- يکي روغن ديويد ميليبند را عوض کند.
- جهان در انتظار آچارکشي سارکوزي.
- اگر دو تا تقه به جلوبندي توني بلر زده مي شد خاورميانه درگير جنگ نمي شد.
- اسد، پسرجان بده من اون آچار رينگي رو.
- در حالي که غرب ياتاقان زده، روسيه داره مث بنز کار مي کنه.
- ما سعي مي کنيم فقط با کشورهاي رينگ اسپورت رابطه برقرار کنيم.
- به زودي موتور اوباما را پياده خواهيم کرد.
بعد متکي از خاله پيرزن تشکر کرد و گفت؛ اين حرف ها گام بزرگي در فضاي جديد ديپلماسي ما خواهد بود. در همين اثني مهدي کلهر در زد و وارد شد. خاله پيرزن گفت؛ ننه حق داري يه شب درميون مياي اينجا. حق دارن ننه، حالا بيا تو. کلهر آمده نيامده گفت؛ دوم خرداد قدم هاي آغاز انقلاب مخملي بود. خاله پيرزن گفت؛ ننه توي دم و دستگاه دولت احمدي نژاد و دوستاش جز مخمل پارچه ديگري گير نمياد. تتروني، ساتني، ژرژتي، چيتي... تازه خبر نداري گيسوکمند که انتخابات 18 خرداد 80 هم کودتاي نوژه بود، اسم واقعي خاتمي هم آرنولده. اينشتين يکي از دانشمندان جوان هسته يي ما بود که غرب به نام خودش زد. کفش وسيله يي است که مردم روي پيرهن يا کت به تن مي کنند. تن ماهي ابزار دست صهيونيسم بين الملل است و... ايشالا حال تو هم خوب ميشه، برو يه گوشه بشين.
کلهر هنوز درست ننشسته بود که صداي در بلند شد. خاتمي پشت در بود. خاله پيرزن بفرما زد و بعد گفت؛ ننه سيدجان اين بيانيه آخر مهدي کروبي رو خوندي؟ من از اينترنت خوندم،يه پرينتش رو هم ميدم به تو. حالا کارت چيه اومدي؟ خاتمي گفت؛ خواستم بگويم حفظ امنيت روزنامه نگاران با حکومت است. خاله پيرزن هم گفت؛ خب ننه واسه همين همه شونو دارن مي گيرن مي برن يه جاي امن نگهداري کنن ديگه، راستي سيد تو از اين جور مودب متين حرف زدن انصافاً خسته نشدي؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر