من بارها شاهد آتيش گرفتن ماشيناى آدماى بيگناه تو اين شب بودم. روزِ روزونش بيرون رفتنِ شب چارشنبه سورى خطر داشت.اگر قرار بشه عده ای تصمیم بگیرن كه مردم چارشنبه سورى رو سبز كنن٬ حكومت طورى شهر رو مى بنده كه همون بوته ى بى بخارِ سرخى تو از منم كسى نتونه روشن كنه. خيابونا پر از نيرو ميشه، چند نفرم ميرن از پشت بوم ترقه در ميكنن و مرگ بر ديكتاتور ميگن و ما هم ويديوهاى لرزانش رو مىبينيم و تو فيسبوك تيتر ميزنيم پيروزیِ ديگرى براى سبزهای دلاور. یعنی بیش از اینی که هست به فاصله ی فضای مجازی و فضای حقیقی دامن می زنیم. در بهترین حالتش البته.
با آتیشم بازی؟
یکی اگر یه بسیجی مسیجی ای چیزی دستش رسید انداخت تو بوته چی؟ ساختمونای سوخته چی؟
هر کی رو دستگیر کنن این مرتبه تمامی خصوصیات محارب رو خواهد داشت. مسلح خواهد بود. یکی از رفقا گفت برین دم عیدی آجیل بخورین و خوشی کنین و شبکه های اجتماعی٬ فامیلی٬ رفاقتی رو یه حالی بهش بدین. راست میگه والا. بریم قاشق زنی. اون دسته ای هم که دوری از مبارزه تنگشون اومده در جواب همسایه که به کاسه شون آجیل می ریزه به جای مرسی بگن مرگ بر دیکتاتور یا یاحسین میرحسین. حتما خنده ای جواب می گیرن که از دیدن صحنه های باتوم خوردن و احیانا زنده زنده سوختن هموطن شون کارا تره. اونم در این مقطع. مردم به هم نزدیک میشن.
یه لحظه صبر کنیم و از خودمون بپرسیم هدف از سبزکردن چارشنبه سوری چیه؟ چه دستاوردی رو متصور هستیم در این شرایط؟
آزادی زندانیان سیاسی؟ تغییر قانون اساسی؟ یا صرفا کلکل خیابونی با حکومت و دور هم یادی از روزای اول جنبش کردن.
ما خارج نشینا که بعضیامون جهت رسیدگی به اعتیاد کلیک روی بالاترین و پرداختن به تناوب ژِم پارتاژه٬بخوانید لایک شر٬ در فیسبوک از هر گردوخاک کردنی استقبال می کنیم.
نشیم یه سری کرم که از جانفشانی بقیه تو ایران تقضیه می کنن.
البته این روزا کرم بودن منفعت داره. میفرستن فضا
سرخی آتیش از شما٬ زردی شما از آتیش
آرش نعیمیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر