۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

تجاوزگران در رژیم جمهوری اسلامی

گاردین؛ ترجمه بهداد بردبار
اشاره: مقاله حاضر در وب سایت گاردین توسط دکتر محمود دلخواسته منتشر شده. محمود دلخواسته دکترای خود را در سال ۲۰۰۷ در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن در رشته جامعهشناسی سیاسی به پایان رسانیده است. تخصص ایشان جنبشهای اجتماعی میباشد و تز او در مورد انقلاب ۱۳۵۷ تا خرداد ۶۰ و اسلام بهعنوان گفتمان قدرت و آزادی در این زمان میباشد. او همچنین به تدریس و تحقیق و نیز نوشتن مقالات سیاسی مشغول میباشد.
تجاوز به عنف و خشونت جنسی در ابران بهصورت نظاممند استفاده شده تا صدای مخالفان خاموش شود. به یاد میآورم یک روز صبح در سال ۱۹۸۱ وقتی که به سر کارم در یک مدرسه راهنمایی رسیدم، پاسداران از زندان اوین آمده بودند و اطلاع دادند که یکی از دانشآموزان ما دستگیر شده و به مدرسه باز نخواهد گشت.
میدانستم که پدر او فروشنده مواد مخدر است و تصور کردم که او هم با چنین اتهامی دستگیر شده است. کوران انقلاب بود و مبارزه میان رییس جمهور وقت ابوالحسن بنی صدر و ائتلاف حامیان دیکتاتوری به رهبری حزب جمهوری اسلامی در جریان بود.
چند ماه بعد بنی صدر در یک کودتا از ریاست جمهوری برکنار شده بود و من از مدرسهای که محل کارم بود اخراج شدم. چند وقت بعد متوجه شدم همان دانش آموز از زندان آزاد شده و توسط زندان اوین استخدام شده است. همینطور از طریق مادر بزرگ او متوجه شدم که اتهامات او مربوط به مواد مخدر نبوده، بلکه او به خواهر خود تجاوز کرده و او را حامله کرده بود.
در آن زمان داستان تجاوز به زنان و دختران در زندان آنقدر بالا گرفت که آیتالله منتظری تیمی را برای تحقیقات روانه زندانها کرد.این بازرسان شایعات را تصدیق کردند. زندانبانان مرد (که بسیاری از آنها مشکلات روانی داشتند، درست مانند دانش آموز سابق من) وظیفه داشتند تا به زندانیها تجاوز کنند. حتی یکی مامور زندان اوین را همیشه داماد مینامیدند.
به عبارتی تجاوز جنسی در این رژیم پدیده جدیدی نیست. حتی امروز که به شکل عبثی تلاش میکند تا خود را به نام اسلام توجیه کند. با این وجود پس از خیزشی که در خرداد ماه امسال آغاز شد، شاهد وقوع گستردهتر تجاوز جنسی هستیم. این بار به مردان هم تجاوز شده.
نمیخواهم ادعا کنم پیش از این چنین پدیدهای وجود نداشته اما الان بهصورت هدفمند تجاوز صورت میگیرد.
تا امروز اطلاعات معدودی در دسترس عموم است. تجاوزها در زندان کهریزک که به زندان ابوغریب ایران معروف شده تنها زمانی افشا شد که محسن روح الامینی فرزند یکی از چهرههای شناخته شده محافظهکاران تحت شکنجه کشته شد. آیتالله خامنهای تحت فشار مجبور شد تا این بازداشتگاه را تعطیل کند.
در مرداد ماه مهدی کروبی با نوشتن نامه سرگشادهای اشاره نمود که بعضی از زندانیان مورد تعرض جنسی قرار گرفتهاند. بعد از این اظهارات تصور بر این بود که رژیم به استفاده از تجاوز در برابر مخالفان پایان دهد. اما شهادت قربانیان و آگاهان حاکی از تداوم خشونتهای جنسی است. بهطور مثال چند هفته قبل گروهی از مادران که در اعتراض به تداوم بازداشت کودکانشان در پارک لاله تجمع کرده بودند، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند. یکی از این مادران زمانی که در زندان هم بوده با چشم خود دیده که یک پسر نوجوان در دادگاه از قاضی میخواسته که او را به سلول انفرادی نیندازند، چرا که در سلول انفرادی به او تجاوز میشده.
دو ماه قبل فرزند دوستم در تظاهرات دستگیر شد. آنها مجبور شدند به ماموران دستخوش بدهند تا توسط مامورها در داخل ماشین مورد تجاوز قرار نگیرد.
در بیست سوم بهمن فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی نامهای سرگشاده خطاب به آیتالله خامنهای نوشت و در آن جزییات دستگیری فرزند ۳۸ ساله خود را شرح داد. در زمانی که خودروی حامل پدر او در روز ۲۲ بهمن مورد حمله لباس شخصیها قرار گرفته بود، فرزند مهدی کروبی سعی میکند از پدر خود حمایت کند اما او دستگیر میشود و به صورت ناشایستی مورد خشونت فیزیکی و کلامی قرار میگیرد و در داخل مسجد ماموران او را تهدید کردند که مورد تجاوز جنسی قرار میدهند.
چرا به رغم آشکار شدن و آگاهی مردم رژیم به انجام تجاوز جنسی و تهدید به تجاوز (زنان و مردان را به صورت مشابه تهدید میکنند) در بازداشتگاهها ادامه میدهد؟
پاسخ این سوال را در بطن فرهنگ ایران میتوان یافت.رژیم میداند که کشتن یک مخالف او را به یک شهید تبدیل خواهد نمود و سایرین تشویق خواهند شد تا به راه او بپیوندند. اما تجاوز میتواند تاثیرات مخربی نه تنها بر قربانی تجاوز بگذارد بلکه رفتار سیاسی دیگران را هم تحت تاثیر قرار دهد.
رژیم معتقد است که جامعه ایران کسی را که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته به عنوان قهرمان سیاسی نخواهد پذیرفت. پس با این باور برای معترضان آسانتر خواهد بود تا جان خود را در خطر بیاندازند و در تظاهرات شرکت نمایند اما دشوار خواهد بود که کسی ریسک مورد تجاوز واقع شدن را بپذیرد. همینطور رژیم میداند که اطلاعات مربوط به کشته شدگان را به سختی میتوان پنهان نمود، اما اغلب قربانیان تجاوز جنسی ساکت میمانند. قربانیان مورد صدمات شدید روحی هستند و شرم دارند تا وقایع را بازگو کنند.
معلوم نیست که تهدید این عمل و شرم ناشی از آن تا چه مدت میتواند موثر باشد و جامعه تا چه مدت آنرا شرمآور میداند.
در این جنبش انقلابی، شاهد تغییرات خیره کننده در ارزشها و هنجارهای فرهنگی هستیم. بهطور ویژه تغییرات در روابط بین دو جنس و مخالفت با پدر سالاری. شاهد بودیم که چگونه تلاش رژیم در پوشاندن لباس زنانه بر تن مجید توکلی - از فعالان دانشجویی - به جهت تحقیر او با بعد از چند ساعت با واکنش هزاران مرد روبرو شد که عکسهایی از خود را با حجاب زنانه در اینترنت منتشر نمودند تا اتحاد خود را به نمایش بگذارند.
البته تاثیر فرهنگ پدرسالاری که در قرون متمادی در جامعه رخنه کرده یک شبه از بین نخواهد رفت. اما جامعه ایرانی به سرعت یاد میگیرد که هر کسی که در اثر مخالفت با حاکمیت مورد هرگونه ستمی قرار بگیرد، عملی قهرمانانه انجام داده است.
رژیم برای بقای خود دست و پا میزند و هیچ خط قرمزی باقی نمانده که از آن عبور نکرده باشد. از زمانیکه احمدینژاد به عنوان رییس جمهور بر سر کار آمده و فرماندهان سپاه بر کشور دست اندازی کردهاند، با اطمینان میتوان از این نظام با عنوان مافیای نظامی و مالی نام برد و مانند هر رژیم تمامیتخواه سنگدلترین نیروها را یافته و آنها را آموزش داده تا بصورت تاثیر گذار به اسلحهای تبدیل شوند در برابر جنبش دمکراسیخواه.
البته آنها (متجاوزان) سزاوار محاکمه هستند، اما دیگران نیز باید مورد بازخواست واقع شوند. از جمله خامنهای به عنوان رهبر با قدرت مطلقه که ایدئولوگهایی مانند مصباح یزدی بر آن مهر تایید زدهاند و بر آن اساس رهبر بر جان و مال و ناموس ایرانیان مسلط است و به عنوان کسی که بعد از تقلبات انتخاباتی آشکارا به ایرانیان اعلان جنگ داده است مسئولیت اصلی این جنایات بر گردن او میباشد.
آیتالله خامنهای در دادگاه میکونوس به جرم دستور ترور رهبران کرد محکوم شده است. او نامههای بسیاری در مورد تجاوزات و جنایات دریافت کرده است. نامه سرگشاده فاطمه کروبی آخرین نمونه از موارد مطرح شده در سطح عمومی است. سازمانهای حقوق بشری شواهد گستردهای از جنایات رژیم علیه شهروندان ایرانی را دارند. ما انتظار داریم تا بزودی دادگاهی بینالمللی برای رسیدگی به جرایم رژیم ایران تشکیل شود و خامنهای در آن تحت محاکمه قرار بگیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر